پیشرفتهای فناوری رباتیک و رایانه به دانشمندان کمک میکند تا توانایی حرکتی و حسی را به بیماران دچار آسیبهای نخاعی بازگردانند. سازمان بهداشت جهانی تخمین میزند هرساله ۲۵۰ تا ۵۰۰ هزار نفر دچار آسیب نخاعی میشوند. در بدترین حالت، فرد دیگر نمیتواند حرکت کند و از گردن به پایین هیچ حس و حرکتی ندارد.
در پژوهشی، هشت نفر از افراد پاراپلژیک که از افکار خود برای بهکارگیری اسکلت بیرونی رباتیک استفاده میکردند، جزئی از احساسات و کنترل پاهایشان را دوباره بدست آوردند.
این پژوهش توسط دکتر میگوئل نیکوللیس (Miguel Nicolelis) انجام شد که سرپرست گروهی از دانشمندان مرکز مهندسی عصبی دانشگاه دوک است. گروه او پیشگام در بازیابی توانایی حرکتی افرادی است که دچار آسیب نخاعی شدهاند.
این هشت بیمار مبتلا به آسیب کامل نخاعی بودند که ۳ تا ۱۳ سال از آسیب آنها میگذشت. در طول ۱۲ ماه آموزش و توانبخشی، شرکتکنندگان در ابتدا تصور میکردند پاهای خود را حرکت میدهند و با کمک واقعیت مجازی سعی کردند سیگنالهای مغزی (EEG) خود را اصلاح و کنترل کنند. سپس بیماران با یک دستگاه واکر راه رفتن و تصور واقعیت مجازی خود را ترکیب کردند. در مرحله آخر برنامهی آموزشی، شرکتکنندگان از طریق رایانه به یک اسکلت بیرونی با طراحی سفارشی متصل شدند و سعی کردند اسکلت بیرونی را با مغز خود کنترل کنند. بیماران به تدریج موفق شدند با استفاده از اسکلت بیرونی رباتیک پاهای خود را حرکت دهند، بایستند و یا روی تردمیل راه بروند.
شرکتکنندگان در این پژوهش میتوانستند اسکلت بیرونی را با ذهن خود کنترل کنند. در پایان نتایج فراتر از انتظار گروه بود. آنها شاهد بازیابی عصبی افراد فلج به صورت جزیی بودند. دانشمندان اعتقاد دارند که بافتهای نخاعی با آموزش دوباره فعال خواهند شد و توانایی حرکت اختیاری و حسی بیماران بازیابی میشود. نیمی از شرکتکنندگان که دچار فلج کامل بودند برخی تواناییهای حرکتی خود را دوباره بهدستآوردند. حتی افرادی که بیش از یک دهه دچار آسیب نخاعی بودند.
پس از آموزش، بیماران قادر بودند به طور اختیاری پاهای خود را حرکت دهند؛ هرچند به آهستگی و برای نخستین بار پس از سالها. آنها همچنین برخی از حسها در اندام تحتانی خود را دوباره به دست آوردند. تا پایان پژوهش، نیمی از بیماران از تشخیص درمانگاهی آسیب کامل نخاعی به پاراپلژی «ناقص» ترفیع پیدا کردند.
این که چرا چنین روشهایی میتواند کمک کننده باشد همچنان نامعلوم است. یک نظریه این است: زمانی که افراد برای اصلاح سیگنال EEG تلاش میکنند، این تلاش ممکن است به برقراری دوبارهی ارتباطها کمک کند تا رشتههای عصبی پایینتر از نقطهی آسیب دیده، از بین نروند. درواقع عصبهای باقی مانده تحریک میشوند تا توانایی ارسال پیامهای مغز بیماران را داشته باشند.
اما هنوز واضح نیست که چه چیزی موجب بهبود بیماران شده است. پس این روش نمیتواند بلافاصله توسط مراکز توانبخشی مورد استفاده قرار گیرد تا زمانی که درک بهتری بدست آید.
چگونه ممکن است افراد دچار آسیب نخاعی کامل دوباره جزئی از احساسات و کنترل حرکتی را بدست آورند؟ مطالعات مختلف نشان میدهند ۵ تا ۲۷ درصد از آکسونها در موقعیتهای مختلف نخاع میتوانند زنده بمانند، اما بدن نیاز دارد تا آموزش ببیند و بهترین روش برای استفاده از آنها را به کار ببرد. گروههای پژوهشی مختلف به این موضوع اشاره کردهاند اما تاکنون هیچ نتیجه بالینی برای عموم ارائه نشده است.